مردی فراتر از تشک پهلوانی /شهید شاخص ورزش وجوانان کشور سردارشهید حاج اصغرحسینی محراب

پایگاه خبری تحلیلی افق سناباد / پهلوانی فقط درزوربازو وایستادن برروی تشک کشتی خلاصه نمی شودپهلوانانی بودندکه نه تنهادرمیدان ورزش برسکوی افتخار ایستادند بلکه درمیدان جنگ نیزهمچون خورشیددرخشیدندو بادلی استواربه پیکار بادشمن شتافتندآنانی که نشان دادند قهرمانی راستین آن است که درلحظه خطر جان رادرطبق اخلاص نهاده وازناموس ومیهن خویش دفاع کرد درتاریخ ورزش کشورعزیزمان چه نام آورانی ازجنس غیرت وایمان بودندوخوش درخشیدندکه شکوه نامشان فراتر از ازتشک و مدال رفت. درروزگارما روزی که ندای حق برخاست پهلوانی پا به عرصه میدان نبردو مصاف با دشمن گذاشت آنروزدیگر قواعد بازی عوض شده بودآنجا نه سوت داور بود نه هم وزن و نه حریف بلکه ظلم وستمی به بلندای تاریخ . سخن ازپهلوان کشتی سردارشهیدحاج اصغر حسینی محراب فرماندهی تیپ انصار الرضا ( علیه السلام ) ویگان دریایی ویژه شهداست .سخن ازکسی که غیرت و وفا دروجودش متبلوربود نه فقط به عنوان فرمانده بلکه به عنوان یک پهلوان بی ادعا. اوکه قامت استوارش درجبهه های غرب و جنوب، درنبرد باکمله و بعثی ها ترس را شرمنده کرده بود. جوانمردی که هرگاه درگرمای شلمچه فریاد الله اکبرش طنین اندازمی شدهمان آتش غیرتی بود که دردل کوه های سر به فلک کشیده کردستان زبانه می کشید.آزاد سازی شهر مهاباد، آزاد سازی سد بوکان، عملیات محورسردشت – پیرانشهر، زندان دولتو ،عملیات والفجر ۹ ،کربلای ۲ و ده ها عملیات دیگر صحنه های حماسه آن پهلوان نام آور بودکه هرگز از صفحه تاریخ محو نخواهد شد.نبرد جنگل آلواتان ، آن دژمستحکم و سد نفوذ ناپذیرو مخفیگاه امن دشمن و قلمرو پرازکمین که به زعم دشمن نفوذ به آن غیرممکن بود ولی حاج اصغر آن غیر ممکن را به ممکن بدل ساخت و چنان سیلی به دشمن زد که فریادش تا ورای مرزها رفت.حضورش درهر خط مقدم حکم پایان بازی راداشت نه صرفا به عنوان یک فرمانده بلکه یک کابوس برای دشمن بود جایی که نامش برده می شد اولین نشانه های شکست دشمن نمایان می گشت .گرچه غرب شاهد اولین قدم های او بود اما حماسه هایش درجنوب درکربلای پنج با فتح و تصرف دوعیجی عراق به اوج رسیددر آن نبرد عظیم زیر آتش پرحجم دشمن آنجا که هر قطره باران یک ترکش بود و هوا از شدت انفجار می لرزیدهیچگاه سرخم نکرد وازتندر توپ ها نهراسید همیشه برقله خط مقدم ایستاده و یارانش را فرماندهی می کرد.پهلوانی که سال ها دربرابر نیروی عظیم تن به تن ایستاده بود ناگهان با دشمن نامرئی رو به رو گشت؛آری گازهای شیمیایی نه بربازوان قدرتمندش بلکه بر ریه هایی که فریاد الله اکبر سر میدادند فرود آمد و آن سردار شجاع بی مانند که سرفه ها از سینه اش بر می خواست با دل نگرانی عمیق به نبرد ادامه می داد هرچند یاران خالصانه می خواستند که به پشت جبهه بازگرددلکن او همچنان برعهد خویش وفادار بود.دشمن که نتوانست اراده سردار رابا گازهای سمی خم کند آخرین برگ برنده اش را رو کرد و آن راکت بی رحم ردای آسمانی برقامت فرمانده پوشاند و محراب برای همیشه دردوعیجی جا ماند.اگرچه آن پهلوان فرمانده دلیررفت اما هنر پهلوانی اش میراث آینده گان گردید. روحش شاد نامش گرامی و راهش مستدام / نویسنده : حسین ابراهیم بای صاحب امتیاز